loading...
یاحسین
نکات پندآموز

شيطان می گوید:

1. کسي که اذان را بشنود و به نماز نرود پدر من است !!!

2. کسي که اسراف مي کند برادر من است !!!

3. کسي که پيش از امام به رکوع و کسي که بدون بسم الله شروع به نان خوردن مي کند اولاد من است !!!

4. کسي که اين گفتار من را به کسي مي گويد دشمن من است و کسي که نميگويد دوست من است !!!

حمید بازدید : 106 پنجشنبه 08 آبان 1393 نظرات (0)

(1) مذهب حنفي (2) مذهب مالکي (3) مذهب شافعي (4) مذهب حنبلي (5) مذهب جعفري اسلام بنائي است که بر سه پايه محکم و استوار گذارده شده: توحيد، قرآن، محمد صلي الله عليه و آله و سلم.
توحيد مضافاتي دارد از قبيل عدالت و قدرت و بعث و نشور و حساب و عقاب و بهشت براي پرهيزکاران و آتش براي ملحدين و ستمکاران
چنانکه قرآن هم مضافاتي از قبيل اعجاز در بيان و تشريع احکام و ايمان به آنکه اين کلمات از خداست دارد محمد صلي الله عليه و آله و سلم و ايمان به آنکه رسول خدا بوده و رسالتش عمومي و براي تمام بندگان خداست و آنچه آورده است صحيح بوده و بشير و نذير است و اطاعت او واجب و از اوامر و نواهي او نبايد سرپيچي کرد و هيچگونه بحث و جدلي در مورد او نيست اينها که گفتيم من حيث المجموع مواد مشکله اسلام است

حمید بازدید : 107 پنجشنبه 08 آبان 1393 نظرات (0)

فرمايش حکمت‏آميز نبي ما محمد صلي الله عليه و آله و سلم که فرمود مسلمان کسي است که مردم از دست و زبان و قلب او در امان باشند - از کلمات باقيه و هميشگي است.
مفاد بيان رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم را ائمه‏ي ما همه تأکيد کرده و مکرر آن را در موارد لازم بيان فرموده‏اند و تا به حال هم علماء اسلام که ديانت اسلام را درک و از قرآن مجيد و نصوص وارده به خوبي استنباط کرده‏اند - در تمام موارد که نظر اصلاحي خود را ابراز داشته و مي‏دارند اين کلمه را قاعده و مبناي اصلاحات خود قرار داده‏اند و با آن کلمه‏ي باقيه‏ي رسول صلي الله عليه و آله و سلم زبان کساني که مي‏خواهند بين امم اسلامي تفرقه اندازند و امتي را قطعه قطعه سازند بسته‏اند تا مردم مغرض نتوانند بين اجزاي يک امت جدائي اندازند

حمید بازدید : 111 پنجشنبه 08 آبان 1393 نظرات (0)

مؤسس اين مذهب احمد بن محمد بن حنبل است که در تاريخ 165 در بغداد متولد شد و در سال 241 هجري در آن محل چشم از جهان فروبست. اين مذهب در بغداد ظاهرا به وجود آمد ليکن چندان رونقي نداشت تا در قرن هفتم هجري زماني که قضاوت مصر به عهده عبدالله بن محمد بن عبدالملک حجازي رسيد در انتشار اين مذهب سعي و کوشش بسيار کردند و در حجاز نيز به وسيله محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابيه ادامه يافت. اما اين مذهب تا آخر هم چندان پيروي به خود نديد فعلا در حجاز در اصول و عقايد رسما از مذهب وهابيه پيروي مي‏کنند ولي در فقه تابع مذهب حنفي مي‏باشند. پيروان مذهب حنبليه نسبت به سه مذهب ديگر کمتر است.

حمید بازدید : 107 پنجشنبه 08 آبان 1393 نظرات (0)

مؤسس اين مذهب محمد بن ادريس است که در تاريخ 150 قمري متولد و در سال 198 درگذشت. ابتدا اين مذهب در مصر ظهور کرد و پيروان زيادي پيدا نمود و از آنجا نيز به بغداد سرايت کرد. مذهب شافعي در زمان ابوايوبيه عظمت فوق‏العاده‏اي پيدا نمود. اين دولت در ترويج اين مذهب کوشش بسيار مي‏کرد تا به حدي که در مصر مدرسه جامعة الازهر که مؤسس آن سلسله سادات فاطميين و شيعه‏ها را ريشه‏کن کردند. در اکثر سرزمين‏هاي اسلامي براي تدريس فقه شافعي مدارس بسياري بنا کردند و حکم قضاوت به عهده شافعي محول شد علاوه بر آن از ترويج مذهب مالکي و حنبلي هم ممانعت به عمل نمي‏آوردند.
چون محمد بن ادريس شافعي با تملق و چاپلوسيهاي خود به پادشاه وقت احترام وافري مي‏گذاشت؛ هنگام ورود سلطان به مصر از مرکز خلافت دستور محکم و توصيه مبرمي به استاندار آن صادر کرد که در عظمت مقام ابن‏ادريس فروگذاري نکند.

حمید بازدید : 114 پنجشنبه 08 آبان 1393 نظرات (0)

مؤسس اين مذهب مالک بن انس بن مالک است که در سنه‏ي سال نود و سه هجري در شهر مدينه به دنيا آمد و مادر وي او را دو سال در رحم نگه داشته بود و برخي مي‏گويند از دو سال نيز بيشتر طول کشيد که پدرش درگذشت ولي مالک همچنان در رحم مادر اين مدت را ماند و پيروان اين مذهب همين را جزو کرامات مخصوص مالک دانسته‏اند و حق مطلب را کتمان نموده‏اند چنان که اهل خبره تاريخ آن حق مطلب را تصريح کرده‏اند.
رشد و گسترش مذهب مالکيه :
نشو مذهب مالکي از پديده‏هاي اختلافات بين اصحاب رأي و قياس و اصحاب حديث بود که سرانجام منجر به اختلافات بين علماي عراق و حجاز شد. قدرت دستگاه خلافت جانبدار مذهب ابي‏حنيفه بود. از طرف ديگر، آنها از قدرت عربهاي حجاز وحشت داشتند زيرا حجازي‏ها از قبايل علويين به شمار مي‏رفتند و از سوي ديگر در مقابل خلفاي عباسي اعراب ايرانيان را تقويت مي‏کردند و مالک که اهل حجاز بود علاقه بسياري به علويين داشت زيرا از شاگردان مکتب امام جعفرصادق عليه‏السلام بود.
مالک فتوي داده بود که عربها با محمد بن عبدالله حسني بر عليه خليفه عباسي قيام نمايند و روي همين اصل مالک در نظر خليفه عباسي منفور و پست و فرومايه شمرده شد و چندين مرتبه مورد شکنجه‏هاي سخت خليفه قرار گرفت و عده‏اي هم بر اين تعصب مالک را همراهي مي‏کردند و در بين اعراب مالک صاحب منزلت عظيمي گرديد.
اطلاق دانشمندترين علما به مالک :
سلطنت عباسي که عظمت مالک را درک کرده بود لازم دانستند مالک را به هر قيمتي سنگيني شده است خريداري نمايند و چنين کردند و بر مالک شخصيت علمي ممتازي قرار دادند و مالک نيز در مقابل اين منصب قوي بلافاصله تغيير عقيده داد چون عظمت خويش را در اوج اعلي مشاهده نمود به طوري که استاندار وقت از عظمت مالک انديشه داشت. [1] و از هيبت مالک قدرت و جرأت حرف زدن با وي را نداشت. [2] .
همين منصور دوانقي بود که در تمامي سرزمينهاي اسلامي اعلام مي‏کرد که مالک دانشمندترين علما است و هيچ کس جسارت و جرأت آن را نداشت که با شجاعت اظهار بدارد که مالک در بحبوحه فقر علمي به سر مي‏برد.
منصور مالک را وادار کرد کتابي در احکام اسلام تأليف کند که طبق قانون دولت باشد مالک نيز کتاب مشهور موطا را به دستور منصور جمع‏آوري کرد.
هارون‏الرشيد به حاکم مدينه دستور داده بود که هيچ حکمي را بدون موافقت مالک اجرا نکند بلکه در مقابل مالک زانو زده و براي شنيدن احاديث او گوش فرادهد.
سلطان وقت در موسم حج دستور داده بود به منادي‏ها که بگويند «از علما کسي حق ندارد در مقابل فتواي مالک فتوا دهد.» (خوانندگان گرامي در اين باره اگر مايل هستيد اطلاعات بيشتري به دست آوريد مي‏توانيد به اصل کتاب الامام جعفرصادق و مذاهب اربعه نوشته‏ي اسد حيدر مراجعه کنيد.) [3] .

پی نوشت ها:
[1] معني سياست يعني همين که شخصي در مرحله اول چنان مغلوب دولت وقت باشد که وي را زير ضربات تازيانه بکشند حتي لباس‏هاي وي را از تنش بيرون آورند ولي در مرحله بعدي استاندار وقت جرأت حرف زدن با وي را نداشته باشد اينجا است که سياست رنگ افراد است و عنصر را فورا تغيير مي‏دهد.
[2] بحث نگارنده با امام جماعت مسجدالحرام سالي در موسم حج اتفاق افتاد.
[3] پس از مذاکره بعضي از مباحث مذهبي بحثي از بسم الله الرحمن الرحيم در قرائت نماز به ميان آمد پرسيدم چرا بسم الله را ترک مي‏کنيد گفت: بسم الله جزء سوره نيست گفتم اکثر علماي اهل سنت بسم الله را جزء سوره مي‏دانند و حديث متواتر از حضرت رسول نقل شده است که حضرت بسم الله را جزء سوره مي‏دانستند و ضمنا حديث شريف متواتر از حضرت رسول نقل کردند که فرمود کل امر ذي بال لم يبتدء بسم الله فهو ابتر؛ امر مهمي که بدون بسم الله شروع شود امر ناقص است و در اسلام چه کاري مهمتر از نماز است در جواب گفت بسم الله را آهسته مي‏گوييم گفتم در نماز جهريه شده که مغرب و عشاء و صبح بايد بلند خوانده شود حتي اگر يک حرف هم آهسته خوانده شود نماز باطل است جوابي را که با گوش خود شنيدم خدا شاهد است گفت: الملک امر بذالک و السلام؛ شاه امر به اين کرده 1- ترجمه از کتاب الامام جعفرصادق و مذاهب اربعه، ص 170.

حمید بازدید : 96 پنجشنبه 08 آبان 1393 نظرات (0)

مؤسس اين مذهب ابي‏حنيفه نعمان بن ثابت است که در سنه 80 هجري در کابل يا نساء متولد شد و در سال 150 هجري در شهر بغداد درگذشت.
دولت عباسيان به سبب نسبت خويشاوندي که با حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم داشتند خود را به زعامت اجتماع بر بني‏اميه سزاوارتر مي‏دانستند؛ لذا ناچار بودند که با علماي زمان سازش محکمي داشته باشند و امر قضاوت اجتماع را به دوش علما قرار دهند و در امر قضاوت علماي عراق (کوفه) را روي کار تثبيت کنند و چون ابويوسف قاضي از شاگردان برجسته ابوحنيفه بود و در مملکت نفوذ کاملي داشت و به علت نفوذ ابويوسف مذهب حنفي به اوج کمال خود رسيد و سبب استيلاي قدرت او عراق و خراسان و شام و مصر مذهب حنفي را قبول کردند.
ابويوسف در دربار عباسيان به قدري مقرب و محبوبيت داشت که روزي هارون‏الرشيد گفت: «اي ابويوسف اگر ممکن بود که تو را در نسب خود وارد و در امر خلافت تو را شريک قرار دهم، انجام مي‏دادم».
«اي ابويوسف آيا تو نبودي که برادرم درباره عزل من از خلافت با تو مشورت کرد و تو رأي موافق ندادي بلکه برادرم را از اين قصد منصرف نمودي.»
و هارون در مقابل همين حق‏گذاريها از ابويوسف تقدير و تشکر مي‏کرد و ابويوسف در دولت هارون قدرت فوق‏العاده‏اي به دست آورده بود. ابويوسف با بهره‏گيري از نفوذ قدرت‏هاي خود در نشر مذهب ابوحنيفه و عظمت اسم او جديت تمام به کار برد.
بعد از ابويوسف شاگردانش مانند محمد بن الحسن شيباني و زفرين الهذيل و حسن بن زياد لؤلؤي اين مذهب را پيروي کردند و مطابق رأي ابوحنيفه کتابها نوشتند و خودشان نيز صاحب رأي و قياس بودند اما همه اينها را به ابي‏ حنيفه نسبت مي‏دادند.

حمید بازدید : 106 پنجشنبه 08 آبان 1393 نظرات (0)

در تاريخ آمده است که هنگامي که جعفر بن محمد صادق عليه‏السلام شروع به تدريس کرد، فلسفه و فيزيک هنوز به زبان عربي ترجمه نشده بود و مترجمين به تازگي دست به ترجمه‏ي آن علوم به زبان عربي زده بودند بدون اين که بعضي از اصطلاحات فلسفي را بفهمند.
بنابراين، مي‏توانيم حدس بزنيم که امام جعفرصادق عليه‏السلام آن علوم غربي را در محضر پدر فراگرفت و خود هم چيزهايي بر آن افزود.
بعد از چند سطر مي‏نويسد شيعيان براي توضيح اين موضوع مي‏گويند که علم امام جعفرصادق عليه‏السلام لدني بود. آنها چنين مي‏گويند شعور باطني هر کسي برخلاف شعور ظاهري وي است، شعور باطني گنجينه تمام معلومات بشري و جهاني است و علوم امروزي به نسبت زياد اين نظريه را تأييد مي‏کند؛ زيرا با گذشت زمان از مطالعات زيست‏شناسي اين نتيجه به دست مي‏آيد «هر مجموعه از سلولهاي بدن تمام آنچه را که براي او دانستني است از آغاز خلقت تا امروز مي‏داند.»
و نيز در آن کتاب گويد: به عقيده‏ي شيعيان هنگامي که شخصي به پيامبري يا امامت منصوب مي‏شود حجاب و حايلي که بين شعور ظاهري و شعور باطني او است از بين مي‏رود. لذا پيغمبر يا امام به دليل برخورداري از شعور باطني، از دانستني‏هاي بشري و غيربشري جهاني استفاده مي‏کنند و نيز بعثت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله و سلم را به همين منوال توضيح مي‏دهند و مي‏گويند محمد صلي الله عليه و آله و سلم سواد خواندن و نوشتن نداشت. در شب مبعث در غار حرا در جوار مکه جبرئيل بر او نازل شد. گفت: بخوان پيامبر گفت: نمي‏توانم بخوانم (الي آخر در مقاله‏ي آن کتاب اشاره شده است) بر مبناي اين عقيده شيعيان علوم جعفرصادق عليه‏السلام را علم لدني مي‏دانند يعني علمي که در گنجينه شعور باطني نهاني او وجود داشته است و اين عقيده‏ي مذهبي در نظر مسلمين محترم و قابل قبول مي‏باشد.
وي اضافه مي‏کند: يک مورخ بي‏طرف اين عقيده را نمي‏پذيرد؛ زيرا مورخ مدرک تاريخي و مادي را جستجو مي‏کند تا اين که بفهمد چگونه مردي چون جعفر ابن محمد عليه‏السلام که تا زمان تدريس از عربستان خارج نشده بود (ولي بعد از نيمه‏ي عمر خود چند بار از عربستان به سفرهاي دور رفت) چگونه فلسفه و فيزيک غربي را تدريس مي‏کرده است در صورتي که تا آن تاريخ هيچ يک از مدرسين معروف غرب آن علم را تدريس نکرده بودند. اعتراض نگارنده به نويسنده کتاب نامبرده اين است که از مورخ بي‏طرف حمايت کردن ناروا است؛ زيرا مورخ هر که باشد بالاخره انسان و هر شخص منصفي داراي وجدان است و هر شخصيتي که اين نيروي باطني را دارا باشد خواه مورخ و يا غيرمورخ نبايد اين قوه و انصاف را زير پا گذاشته و پايمال نمايد و بنا به عقيده‏ي خود مترجم علم زيست‏شناسي امروز نيز ثابت مي‏کند «هر مجموعه از سلولهاي بدن انسان تمام آنچه را که براي او دانستني است از آغاز خلقت مي‏داند» با اثبات اين مدرک علمي گفتار مورخ بي‏اثر است.
شرکت امام صادق در تجديد بناي مسجد مدينه :
باز در کتاب نامبرده مي‏نويسد: «مسلمين روزي که شروع به تجديد بناي مسجد مدينه کردند، امام جعفرصادق عليه‏السلام پنج يا هشت ساله بود. او به پدر پيشنهاد کرد که در کارهاي ساختماني اين مسجد شرکت کند و گفت ميل دارم که همانند جدم پيغمبر در کارهاي ساختماني همين مسجد رسيدگي نمايم. حضور جعفرصادق عليه‏السلام در کارهاي بنايي بسيار شگف‏آور بود و به اندازه جثه کوچک و تواناي خود به کارگران در کار بنايي کمک مي‏کرد.
محضر علمي امام محمدباقر عليه‏السلام يک مدرسه عالي بود مورخين متفق القولند که جعفر بن محمد در ده سالگي در مجلس درس پدر حاضر مي‏شد و علوم عالي را فرامي‏گرفت.

حمید بازدید : 102 پنجشنبه 08 آبان 1393 نظرات (0)

در مذهب تسنن فرقه‏هاي مختلفي به وجود آمدند که مهم‏ترين آنها مذاهب اربعه اهل سنت مي‏باشند. [1] .
مجتهدين و امامان فقه در مذهب سنت زياد بودند، دولت عباسي جهت سهولت کار در امر قضا فقط چهار مجتهد را به رسميت شناخت و فتواي آنان را معتبر و محترم شمرد، بدين ترتيب مذهب آنان مذهب رسمي اهل سنت گرديد. [2] .
سني‏ها بر خلاف شيعيان بدون آنکه حق خلافت را از خلفاي سه گانه قبل از مولا علي سلب کنند، مولا را مردي صاحب فضيلت و از نظر علم و تقوي بر ديگر اصحاب برتر مي‏دانند. منتهي با همه فضائل و مناقب مولا علي، ايشان را وصي و جانشين رسول خدا نمي‏دانند بلکه حضرت را فقط از خلفاي راشدين مي‏شمارند.
مذاهب اربعه اهل سنت عبارتند از:
1. امام ابوحنيفه (80 تا 150 هجري): امام ابوحنيفه که نعمان بن ثابت بن زوطي بن ماه نام داشت در زمان منصور دومين خليفه عباسي به زندان افتاد. قبر او در بغداد و زيارتگاه اهل سنت است. [3] .
مذهب حنفي توسط دو تن از ياران ابوحنيفه به نام محمد بن حسن شيباني و ابويوسف قاضي رواج يافت.
يک سوم مسلمانان جهان حنفي مذهب هستند. امام ابوحنيفه فقيهي ايراني الاصل بود.
2. امام مالک (95 تا 179 هجري): امام مالک که مالک ابن انس اصبحي نام داشت فقيهي عربي الاصل بود. وي در مدينه متولد گرديد. [4] مذهب مالکي در مدينه پيدا شد و بعد در مراکش و مصر و سودان و کويت رواج يافت.
3. امام شافعي (150 تا 204 هجري): امام شافعي که محمد بن ادريس شافعي نام داشت فقيهي عربي و قريشي الاصل بود که در غزه متولد گرديد و در مصر درگذشت. [5] .
امام شافعي به مولا علي بيشتر از ساير ائمه سنت ارادت داشت و به آن حضرت عشق مي‏ورزيد. [6] امام شافعي مولا علي را بر حق و معاويه را باطل خوانده است.
مذهب شافعي در عبادات به مذهب شيعه بسيار نزديک است. [7] .
مذهب شافعي در ايران و اردن و سوريه و عراق و يمن و هند رواج دارد.
4. امام احمد حنبل (164 تا 241 هجري): امام احمد حنبل که ابوعبدالله حنبل نام داشت در بغداد متولد گرديد و در همانجا درگذشت. احمد بن حنبل از شاگردان امام شافعي بود. [8] رواج مذهب حنبلي از سه مذهب ديگر سنت کمتر است. اين مذهب توسط دو تن از مجتهدين اسلام به نام ابن تيميه و ابن قيم رواج يافت و بعد در قرن 12 هجري محمد بن عبدالوهاب تجديد نظري در آن نموده و عقيده ديني خود را بر مذهب حنبلي استوار ساخت و مذهب جديد وهابي را به وجود آورد که اکنون در عربستان رواج دارد. [9] .

پی نوشت ها:
[1] سني‏ها مي‏گويند: عدل هم مانند ساير صفات ثبوتيه خداوند است و علت ندارد که آن را بالاخص رکني از ارکان اصول دين قرار دهند. همچنين معترف به امامت مولا علي نبوده و امامت را در خاندان وي موروثي نمي‏دانند.
[2] تاريخ شيعه و فرقه‏هاي اسلام، مشکور / 100.
[3] تاريخ شيعه و فرقه‏هاي اسلام، مشکور / 76.
[4] ايضا / 102.
[5] ايضا / 103.
[6] تاريخ شيعه و فرقه‏هاي اسلام، دکتر مشکور / 103.
[7] ايضا / 104.
[8] ايضا / 104.
[9] ايضا، 104.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 138
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 94
  • آی پی دیروز : 34
  • بازدید امروز : 122
  • باردید دیروز : 314
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 531
  • بازدید ماه : 510
  • بازدید سال : 11,414
  • بازدید کلی : 90,776